سراپا خشم و جسارتخيابانِ حادثه را طي ميكنيليكن اين رهگذرانِ سر در گريبان- خو كرده به نذري و عزا- دريغ كه نامت نميدانند
فريادي شو تا باران وگرنه مرداران...مرسي كه دردهاي مشتركمان را به زيبايي فرياد ميكني
چه شد؟آن رودِ خوشآوا در دستانِ يكي پريوش و آن جاده كه به بزرگراهِ جسارتِ آزادهگي ميرسيد؟
برای ما شاید که آینده...
خو کرده ایم و دیگر راهی به جز اینمان نیست ...م.سکوت
سشوار...سشوار...سشوار
به یه بازی دعوت شدین
Post a Comment
7 comments:
سراپا خشم و جسارت
خيابانِ حادثه را طي ميكني
ليكن اين رهگذرانِ سر در گريبان
- خو كرده به نذري و عزا- دريغ كه نامت نميدانند
فريادي شو تا باران
وگرنه مرداران...
مرسي كه دردهاي مشتركمان را به زيبايي فرياد ميكني
چه شد؟
آن رودِ خوشآوا در دستانِ يكي پريوش و آن جاده كه به بزرگراهِ جسارتِ آزادهگي ميرسيد؟
برای ما شاید که آینده...
خو کرده ایم و دیگر راهی به جز اینمان نیست ...
م.سکوت
سشوار...سشوار...سشوار
به یه بازی دعوت شدین
Post a Comment