Wednesday, August 29, 2007

فرا روز

ضجه با صدایی نخراشیده وبدآهنگ
شیهه کشان با تمامت توان
آذین های جیغ فام
آری ما شادانیم

پی در پی سوگتان باد
که سوگ وشادیتان تملغی است
که گره نخواهد گشاد از حیات گناه بارتان

7 comments:

Ba in hame said...

سراپا خشم و جسارت
خيابانِ حادثه را طي مي‌كني
ليكن اين ره‌گذرانِ سر در گريبان
- خو كرده به نذري و عزا- دريغ كه نامت نمي‌دانند

chista said...

فريادي شو تا باران
وگرنه مرداران...

مرسي كه دردهاي مشترك‌مان را به زيبايي فرياد مي‌كني

Ba in hame said...

چه شد؟
آن رودِ خوش‌آوا در دستانِ يكي پري‌وش و آن جاده‌ كه به بزر‌گ‌راهِ جسارتِ آزاده‌گي مي‌رسيد؟

Anonymous said...

برای ما شاید که آینده...

Anonymous said...

خو کرده ایم و دیگر راهی به جز اینمان نیست ...
م.سکوت

Anonymous said...

سشوار...سشوار...سشوار

Anonymous said...

به یه بازی دعوت شدین